روز تولد آوش کوچولووو
نه ماه انتظار تموم شد،تمام عید گذشت ولی خبری از تشریف فرمایی شما نشد،تمام پارکهای تهران رو من و بابا ارس راه رفتیم ولی هیچ خبری از درد نشد. جمعه 9 فروردین من و بابا ارس و مامان جون رفتیم بیمارستان میلاد برای آخرین چکاپ و خانم دکتر رحیمی آب پاکی رو ریخت روی دستم و گفت بعیده که من بتونم طبیعی تو رو به دنیا بیارم و این شد که ساعت 2 شب ما تصمیم گرفتیم که فردا صبح تو رو به دنیا بیاریم. تمام شب رو از ترس آینده و استرس گریه کردم و ساعت 8 صبح رفتیم بیمارستان صارم و آوش کوچولو ساعت 13:51 به دنیا آمد . ...